معنی مؤلف سفرنامه

حل جدول

مؤلف سفرنامه

ناصرخسرو


مؤلف

نساخ


مولف سفرنامه

ناصرخسرو

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مؤلف

گردآورنده، نویسنده

مترادف و متضاد زبان فارسی

سفرنامه

سیاحت‌نامه، گزارش سفر

فرهنگ معین

مؤلف

گردآورنده، فراهم آورنده، نویسنده کتاب. [خوانش: (مُ ءَ لِّ) [ع.] (ص فا.)]

فرهنگ عمید

مؤلف

نوشته‌ای که مطالبی در آن گردآوری شده، تٲلیف‌شده،

کسی که مطالب کتابی را گردآورده باشد، تٲلیف‌کننده،

کلمات بیگانه به فارسی

مؤلف

نویسنده

فارسی به عربی

سفرنامه

سجل، مخطط الرحله

فرهنگ فارسی هوشیار

سفرنامه

راسنامه گشتنامک

فرهنگ فارسی آزاد

مؤلف

مُؤَلَّف، تألیف شده، فراهم گشته، الفت یافته، کتاب تنظیمی از مطالب مأخوذه از منابع سائره،

مُؤَلِّف، الفت دهنده، جمع کننده و فراهم آورنده، گرد آورنده، نویسنده کتاب یا رساله یا هر اثر قلمی که مطالب را از مآخذ و منابع مختلفه بگیرد، تألیف کننده،

فارسی به آلمانی

سفرنامه

Reiseroute (f), Reisetagebuch (n)

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

مؤلف سفرنامه

586

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری